پژوهش، کنکاش و بررسی عمیق در واقعیت‌های حرفه‌ای و شخصی است. مدرسه پژوهشگری در صدد ایجاد بستری فکری و فیزیکی جهت ورود دانش‌پذیران موفق دوره‌ی جامع پژوهشگری به بازار کار پژوهشگری است و از این جهت دانش‌پذیران گرامی به‌صورت حرفه‌ایی و کامل هم با شبکه‌های این حوزه آشنا شده و هم در عمل با پژوهشگری ایران دمخور می‌شوند. در دوره‌های این مدرسه هر یک از دانش‌پذیران ضمن هماهنگی با منتور و زیر نظر یکی از اساتید دوره، یک طرح پژوهشی کامل را مطابق هدف از این دوره‌ی جامع، آموزش پژوهشگری و تربیت پژوهشگر است تا از این طریق دانشجویان گرامی خود مبانی و مبادی اساسی و عملیاتی پژوهش در فرایندها را آموخته و در ارائه‌ی گزارش‌ها و یافته‌های پژوهشی خود در قالب مقاله، پایان‌نامه، رساله و طرح پژوهشی توانمند گردند و در انتها بتوانند به حل مسائل سازمان و مراکزی که در آن‌ها فعالیت می‌کنند کمک نمایند. این دوره‌ی جامع شامل مجموعه‌ایی از دوره‌های کلاسی، کارگاه‌های آموزشی و فعالیت‌های پژوهشی است.

در این مدرسه دانشجویان می‌توانند در دور‌ه‌های گوناگون مرتبط با پژوهشگری شرکت کنند تا با رویکردها و تکنیک‌های مختلف پژوهشگری آشنا شوند. در دوره‌های مقدماتی دانشجویان گرامی با اصول کلی و مبانی اصلی پژوهشگری آشنا می‌شوند و در سطح پیشرفته، با اصول پیشرفته‌ی روش تحقیق و تکنیک‌های حل مسئله در سازمان‌ها و نهادهای خصوصی و دولتی آشنا شده و قادر خواهند بود که یک مسئله‌ی کلیدی و اساسی موجود در سازمان‌ها را شناسایی و گام‌های عملیاتی برای حل آن‌را ترسیم نمایند. در انتهای این دوره دانشجویان گرامی قادر می‌شوند تا در مورد یک موضوع اساسی مقاله و گزارشی را به‌صورت علمی تهیه و ارائه نمایند.

مشاهده دوره ها

فرهنگ‌ها تنگاتنگِ مناسبات اجتماعی، در یک رابطۀ دیالکتیکی، ساخته‌وپرداخته میشوند. اگرچه اشکال گوناگون فرهنگی و هنری، زمینۀ ظهور و بروز خلاقیت‌های فردی‌اند، در عین حال، حاوی عناصری جمعی نیز می‌باشند. شعر و ادبیات، سینما، موسیقی، تئاتر، عکاسی و غیره نه‌تنها انعکاسی از شور و احساسات به‌غایت سوژه‌های فردی می‌باشند، بلکه، متضمن نهادهای طبقاتی، قومی و ملی و در کل بازنمایی از ساختار کلان جامعه می‌باشند. هدف از این درس ارائۀ مطالب مرتبط با نظریۀ فرهنگی، با تأکید بر مفاهیم، نظریه‌ها و پژوهش‌های حوزۀ مطالعات فرهنگی «ایران» است. باری، پرسش این است که چرا «فرهنگ» و «ایران» دوشادوش یکدیگر در این درس محور قرار گرفته‌اند؟ از آنجایی که در علوم انسانی، موضوع تحقیق محور شناخت است، در نتیجه، باور بر این است که بدون تأکید بر ایران نمی‌توان شناختی از منظر نظریۀ فرهنگی حاصل نمود. بنابراین، موضوع مقدم بر مسئله، و مسئله مقدم بر شناخت می‌باشد؛ موضوع این درس «ایران» می‌باشد، و مسئله‌ی آن تبیین شرایط فرهنگ مدرن و مدنی در ایران. چرا فرهنگ آرمان‌خواهی و احساساتی‌گری یا فرهنگ قائم بر شخص، در طول تاریخ مدرن ایران، پاشنه‌ی آشیل تحولات اجتماعی و سیاسی این مرز و بوم بوده است؟ چرا ایرانیان در طی دو قرن اخیر همواره به قهرمانانی نیاز داشته‌اند تا ایشان را از دور باطل توسعه‌نیافتگی بیرون آورد؟ چرا در این فرهنگ نظریۀ توطئه همواره بر بسیاری از اذهان مولد غلبه داشته است و ایشان را از تعامل با جهان و فرهنگ مدرن به‌دور افکنده است؟ چرا بسیاری از برنامه‌های اقتصادی و توسعه‌ای در ایران روی کاغذ برنده‌اند، اما در اجرا ناموفق بوده‌اند؟

هرچند که مطالعات فرهنگی می‌تواند دریچه‌ای برای ورود به دنیای این پرسش‌ها باز کند، اما فراتر از آن، بایستی به تاریخ فرهنگی کشور رجوع کرد و از منظر نظریۀ فرهنگی در جستجوی پاسخ به این پرسش‌ها بود! چرا نمی‌توان به‌دور از نگاه و رویکرد اندرزگویانه و اخلاق‌ملابانه، با واقعیت‌های اجتماعی مندرج در فرهنگ «ایران» روبرو شد؟ اینکه ایران این بود و آن شد هیچ کمکی به شناخت فرهنگی ما از ایران نمی‌کند! اینکه ایران این هست می‌تواند نقطه‌ی آغازی برای شناخت موانع توسعه‌ی فرهنگ مدرن و مدنی در ایران باشد: فرضیه‌ی من در اینجا این است ایدئولوژی‌های قالبی سیاسی عامل اصلی زوال فرهنگی بوده و هستند و همان‌ها موانع اصلی شناخت موضوع «ایران» در دانشگاه‌ها و در نتیجه در کشور ایران شده است. ایدئولوژی اساساً کاربرد نوعی از آگاهی برای دستیابی به قدرت است؛ آگاهی‌ای که برآمده از زدوبندها و دسیسه‌های سیاسی است و نه اندیشۀ سیاسی! چرا که اندیشۀ سیاسی با واقعیت‌های سیاسی سروکار دارد، ولی زدوبندهای سیاسی در جهت پنهان‌سازی واقعیت‌های سیاسی یک کشورند تا از این طریق منافع دسته و گروه خود را تأمین نمایند.

حال، پرسش این است که نظریۀ فرهنگی چه کمکی به ما برای شناخت سره از ناسره می‌کند؟ برعکس نظریۀ توطئه، نظریۀ فرهنگی، تمامی این دسیسه‌ها و زدوبندها را «از داخل» و «در جامعه» تحلیل می‌کند و نه «از بیرون» و «بیرون از جامعه». فرهنگ مجموعه‌ای از عناصر مادی و غیرمادی است که مایندست مارا شکل می‌دهد. این‌ها به آسانی تغییر پیدا نمی‌کنند و در هر شرایطی مخصوصا در زمان‌های بحران، شکاف‌های مندرج در آن فرهنگ آشکار می‌شوند. سفر تراژیک قهرمان یا سوژه مدرن، اساسا تبیین نظریه فرهنگی جهان جدید است. سرمایه‌داری فاجعه‌آفرین است، اما تفکر انتقادی درون سرمایه‌داری و نه خارج از سرمایه‌داری منجر به رهایی می‌شود. بورژوازی با دموکراسی و رهایی همراه است، اما، سرمایه‌داری با سکون تفکر همراه است. تفاوت بوروژایی و سرمایه‌داری در چیست؟ بوروژازی نتیجه فرهنگ مدرن است، اما سرمایه‌داری نتیجه‌ی بردگی پول است. در بورژوازی کار مولد مهم است، اما در سرمایه‌داری سود اولویت است. بورژوا در پی ساختن است، اما سرمایه‌دار مخرب است.

فرهنگ مدرن به بیان وبر برآمده از کنار هم قرار گرفتن سوژ‌ه‌ها و قهرمان‌های مولد است، اما فرهنگ سرمایه‌داری نتیجه‌ی نوعی غلبه‌ی فرهنگ ترامپیسم است. به لحاظ نظری، برای فهم جامعه‌ی مدرن، تنها با متفکران آستانه‌ای می‌توان پیچیدگی‌های شرایط تکوین فرهنگ مدرن را مورد بررسی قرار داد: 1) یعنی مارکس و فهم شرایط انقلاب صنعتی و تبیین فرایند سرمایه‌داری؛ 2) وبر و فهم شرایط فرهنگی تکوین جامعه‌ی مدرن و تبیین تکوین روح سرمایه‌داری؛ و 3) دورکیم با تبیین امکانات و محدودیت‌های جامعه‌ی مدرن در مقایسه با جامعه‌ی سنتی، از منظر فرهنگ مدنی. به‌جای زیمل، بازگشت به توکویل برای فهم آثار و پیامدهای سیاسی فرهنگ سیاسی مدرن (دموکراسی).

اتفاقا میان فرهنگ مدرن و سرمایه‌داری تضاد است. فرهنگ مدرن موافق کار مولد است، اما سرمایهداری در پی سلطه و استثمار و اتفاقا مخالف کار مولد است. اما، مخالفان اندیشه ناسیونالیسم که ان را با فاشیسم یکی می‌دانند موافق چه هستند؟ قوم‌گرایی و دفاع از اقلیت‌ها پاسخ آن‌هاست. اتفاقا فرهنگ مدرن مخالف تعصب و قوم‌مداری است، و از نسبیت دفاع می‌کند. ناسیونالیسم هم نوعی نسبی‌گرایی دارد که در آن همه‌ی اقوام امکان زندگی صلح‌آمیز در کنار یکدیگر را برمی‌تابند، اما، مخالفان ناسیونالیسم همواره بر طبل جدایی و خشونت می‌کوبند و اتفاقا آن‌ها به‌شدت متعصب و قوم‌گرا هستند، امری که جامعه‌شناسی آنگونه که از مارکس، وبر و دورکیم و شارح آنها برگر خواندیم مخالف است و اتفاقا موافق نسبی‌گرایی. ناسیونالیسم همتراز نسبی‌گرایی است و مخالفت با آن موافق قوم‌مداری است.

مشاهده دوره ها

اقتصاد و جامعه دو ستون اساسی هر کشوری است که توسعه‌یافتگی یا عدم توسعه‌یافتگی آن کشور در نهایت منتج از نوع ارتباط میان آن‌ها خواهد بود. طنز تلخ ماجرا و قابل‌توجه این است که صاحب‌نظران به‌صورت متعارف این دو میدان را از یکدیگر تفکیک کرده، و در تبیین مسائل آن‌ها بدون توجه به میدان دیگر نظریات و روش‌های منفک از دیگری را به‌کار می‌برند که نتیجه‌اش تبیین محدود و ناقص واقعیت‌های کشور خواهد بود. با وجود این، باید آگاه بود که اقتصاد و جامعه در یک رابطۀ دیالکتیکی با یکدیگر و اتفاقاً نقطۀ مشترک مفهوم «نهاد» روی یکدیگر اثر مثبت یا منفی می‌گذارند و اتفاقاً دانش متأخر این حوزه‌ها کاملاً متوجه این ارتباط بوده و همواره تلاش می‌کند که در تبیین مسائل هر میدان به واقعیت‌های میدان دیگر توجه نماید. در مدرسۀ اقتصاد و جامعه، با دوره‌های کاربردی برای تبیین موضوعات انضمامی دو میدان مزبور، تلاش خواهیم کرد که اتفاقاً نشان دهیم که مسائل این دو تا چه میزان به یکدیگر مرتبط و غیر قابل تفکیک هستند.

مشاهده دوره ها

زندگی اجتماعی و حیات جمعی انسان‌ها مستلزم وجود نهادهایی است که کنش‌های متقابل آن‌ها را سامان و نظم دهد. بعلاوه، شکوفایی زندگی بشری، منوط به تکوین و توسعه‌ی این نهادها به ‌صورت «مدنی» است؛ یعنی، آموختن بهترین شیوه‌ی «با هم زیستن». «نهادهای مدنی» از لحظه‌ی تولد تا زمان مرگ با زندگی ما عجین‌اند. این دستاوردهای بشری، قواعد رسمی و غیررسمی موجود در حیات اجتماعی‌اند، که کنش‌های جمعی انسان‌ها را ممکن کرده و سامان می‌دهند. هدف از درس جامعه‌شناسی نهادهای مدنی، تلاش برای شناسایی و شناخت نظری و تجربیِ عوامل، فرایندها و پیامدهای تکوین این «نهادها» در جهان و ایران است.
در دوره‌های مدرسه سیاست سه محورِ (1) بستر تاریخی تکوین نهادهای مدنی و دموکراتیک، (2) مفاهیم و نظریات دولت، جامعه‌ی مدنی و دموکراسی، و (3) مسئله‌ی دموکراسی و نهادهای مدنی در تاریخ ایران، مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. در انتها دانشجویان باید بتوانند با هر یک از این زمینه‌ها آشنا شده و در این موارد تحلیل‌های مرتبط را ارائه دهند.

مشاهده دوره ها